از همه رنگ خوش آمديد
| ||
|
به گزارش كافه سينما در حالي كه این روزها فیلم زندگی با چشمان بسته اکران شده و ترانه عليدوستي بار ديگر در كانون توجه رسانه ها قرار گرفته مجله پرديس خبر نامزدی ترانه علیدوستی با جوانی مقیم لندن با نام علی منصور را منتشر کرد. حميد عليدوستي و همسرش زوج عاشق و معشوق سفرهاي خانوادگي تيم «هما» بودند و «ترانه» دختر يكسالهشان در آغوش دوستان دستبهدست ميشد. همه اين كودك دوستداشتني را با آن لبخند شيريناش دوست داشتند. حميد عليدوستي يك هافبك چپ بود كه شايد قبل از ورودش به تيم هما سالي 2،3 گل بيشتر نميزد. اما با ورد به هما، هماي سعادت بر دوشش نشست و آقاي گل ايران و آسيا شد. شادي ازدواج و تولد اولين فرزند او، با شادي موفقيتهاي پيدرپياش همراه شد و روزهاي خوبي را براي خانواده كوچك عليدوستي رغم زد. بچههای هما مسافرتهای دستهجمعی زیادی میرفتند و قانون نانوشتهای بینشان بود که همه حتما باید با زن و بچه بیایند. در همين سفرها بود كه عشق و علاقه اين خانواده كوچك نگاه حسرتآميز ديگران را به خود جلب ميكرد. حميد علیدوستی عاشق كتاب، موسيقي، فيلم و سينما و بود و شايد به همين خاطر همسري هنرمند و مجسمهساز را انتخاب كرد. آلمان بودند و حميد در بوندسليگاي 2 بازي ميكرد و اقاي گل بود كه يك نفر به خانواده 3 نفرهشان اضافه شد: «ترانه» صاحب یک برادر شد. «پویان» دوست و همراه او در تمام سالهاي بچگي و نوجواني و جواني شد، همدل و همراز. «ترانه» عشق به سينما و حضور در برابر دوربين را از راه دوري نياورده بود. پدر، عاشق سينما بود و اتاقي بزرگ پر از فيلم داشت. خيلي از دوستان نزديكش ميگويند که اگر فوتباليست نميشد، قطعا به سينما و كارگرداني روی ميآورد. او درباره سينما آدمي صاحب سليقه و نظر بود. «ترانه» اما با موسیقی شروع کرد. در دوره راهنمایی، دو سال به هنرستان موسیقی رفت و کلارینت و پیانو مینواخت. در دبیرستان، رشته تجربی میخواند، اما دلش با درس و کتاب نبود. همین شد که سر از کلاسهای بازیگری امین تارخ در آورد. همان سال، رسول صدرعاملی او را صاحب استعداد دید و جسارت به خرج داد و روی این چهره ناشناخته سرمایهگذاری کرد. اولین حضور «ترانه» در برابر دوربین، نقش دختری همنام و همسن و سال خودش بود؛ «ترانه پرنیان» محور یکی از بهترین درامهای اجتماعی سینمای ایران، «من ترانه 15 سال دارم» بود. وقتی قدم روی سن تالار وحدت گذاشت تا سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن نقش اول بیستمین دوره جشنواره فیلم فجر را دریافت کند، باور این غریبه جوان برای اهالی سینما سخت بود. کسی نمیداند این لبخند شیرین او بود که «ترانه» را خیلی زود به چهرهای محبوب تبدیل کرد یا جوایز متعدد جهانیاش، مثل جایزه بهترین بازیگر زن از پنجاه و پنجمین فستیوال فیلم لوکارنو (سوئیس). به گزارش كافه سينما در ادامه اين گزارش آمده: «ترانه» آزاد و رها بازی میکرد و کسی نگرانش نبود. کسی که حمید علیدوستی و همسرش نگرانش بودند، پویان بود. بیخود نبود که دل مادر همیشه نگران او بود. بیعلت نبود که پدر همیشه او را کنترل میکرد. سرنوشت، پایان تلخی را برای او رقم زده بود. «ترانه» سر صحنه فیلمبرداری «چهارشنبهسوری» اصغر فرهادی بود. زندگی عجب بازیهای عجیبی دارد. خواهر سر صحنه یکی از تلخترین درامهای سالهای اخیر به نام «چهارشنبهسوری» بود که برادرش قربانی چهارشنبهسوری شد. روزهاي بد و سنگين برای خانواده علیدوستی از راه رسید. «ترانه» سر صحنه بود که آن خبر تلخ را شنید. پویان علیدوستی، 25 اسفند سال 83 به خاطر منفجر شدن مواد محترقه در روز چهارشنبهسوری فوت کرد. ترانه که شوکه شده بود، نفهمید که چطور خود را به خانه رساند. امروز وقتی بازی طبیعی و دلنشین او در «زندگی با چشمان بسته» را در برابر حامد بهداد (در نقش برادرش میبینیم) میشود فهمید که چهقدر دلتنگ برادر است. خانواده کوچک علیدوستی دچار بحران شد و «ترانه» برای فرار از فشار و غم به سرعت به صحنه برگشت: «دوست داشتم كه خيلي سريع و به طورخود خواسته سر خودم را با بازي در فيلم گرم كنم و دوباره به گروه پيوستم. در حقيقت يك هفته سر كار نرفتم كه سه روز آن، سه روز اول عيد بود كه در هر صورت و بدون هيچ اتفاقي هم آن سه روز تعطيل بود. در واقع من به خاطر اين حادثه فقط 4 روز كار را متوقف كردم. شايد كسي كه هيچوقت نتواند با اين مسئله كنار بيايد، مادرم است. البته نميتوان گفت كه اين اتفاق براي چهكسي سختتر بوده!» حمید علیدوستی و همسرش روزهای تیره و سیاه را صبورانه تحمل کردند تا دوباره کمکم به لطف «ترانه»شان روزهای خوش از را رسید. نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ]
|